مولا على بن حسن زواره اى يكى از چهره هاى درخشان و ستارگان فروزان عالم تشيع به شمار مى رود كه در قرن دهم هجرى مى زيسته است. وى در عصرى كه مردم هنوز آشنايى كامل با احاديث و اخبار اهل بيت نداشتند, در جهت نشر فرهنگ شيعى تلاشى وافر نمود و در اين باره آثار ارزنده و نيكويى را از خود به يادگار نهاد.
وجود چنين مفسر نامدار, با تفسير مشهورش و نيز ترجمه هاى گوناگون منابع حديثى و روايى و تصنيف و تدوين كتابهاى شيعه به زبان فارسى از اين موضوع حكايت مى كند كه شهر زواره در عهد شاه اسماعيل صفوى (وفات 930ق) و پسرش شاه طهماسب (930 ـ 984ق) در انتشار معارف و علوم مذهب تشيع نقش ارزنده اى را عهده دار بوده است; زيرا امثال زوّارى در اين عصر كوشيدند تا دانش و بينش ائمه در دسترس عموم مشتاقان قرار گيرد و علاقه مندان فارسى زبان از اين جواهرات ثمين و خزائن نفيس, بهره كافى ببرند.
گفته مى شود شاه طهماسب صفوى به منظور نشر و تقويت مذهب تشيع از وجود زوارى و فضل و ادب او استفاده كرد و در مقابل نويسندگان اهل سنت او را به تأليف آثار مهم وادار نمود. على بن حسن زوارى نيز فرصت را مغتنم شمرد و عمر پربركت خود را وقف نشر فرهنگ اهل بيت كرد. گرچه از تاريخ تولد و زمان فوت وى اطلاع دقيقى در دست نيست ولى بر حسب قرائن وى در اوايل قرن دهم قمرى به دنيا آمده و در اواخر آن, به دار بقا شتافته است.
شرح حال نگاران وى را به وثاقت در روايت و گستردگى دانش, جامعيت در اطلاعات و كثرت تأليفات ستوده اند و از او به عنوان فاضلى زاهد و عارفى متقى و مفسرى فقيه و محدثى اديب ياد كرده اند. در كتاب روضة الجنات به نقل از رياض العلماء آمده است كه:
(… او [على بن حسن زوارى] فاضل عالم, مفسر فقيه و محدث معروف است و از بزرگان شاگردان سيدغياث الدين جمشيد زوارى مفسر, و شيخ على بن عبدالعالى است…)
مرحوم ملك الشعراى بهار در كتاب سبك شناسى خود اين گونه مى نويسد:
(… اين مرد يكى از نويسندگان بزرگ و نامى عهد صفويه است كه با وجود ساده نويسى و روانى [نثر او] خالى از استحكام و قدرت نيست…)
مرحوم سعيد نفيسى در كتاب تاريخ نظم و نثر فارسى, جلد اول از اين مفسر به شرح زير ياد مى كند: (… فخرالدين على بن حسن زوارى از دانشمندان نامى زمان شاه طهماسب اول و يكى از نخستين كسانى است كه در طريقه شيعه كتابهايى به زبان فارسى تأليف كرده و يكى از پر كارترين دانشمندان زمان خود به شمار مى رود)
مرحوم دكتر سيد حسن سادات ناصرى در كتاب خود تحت عنوان هزار سال تفسير فارسى, زوارى را اين گونه توصيف مى كند:
(… على بن حسن زوارى استاد مولا فتح الله [كاشانى] نيز از مفسران و نويسندگان نامى عهد صفويه بوده است. تفسير زوارى يا ترجمة الخواص از تفاسيرى است كه بعد از تفسير طبرى و تفسير ابوالفتوح رازى و گازر و مواهب عليّه شهرت داشته است …)
دكتر محمد شفيعى استاد دانشگاه شيراز در كتاب مفسران شيعه مى نويسد:
(على بن حسن زوارى از مردم زواره و از دانشمندان معروف قرن دهم قمري… است)
دكتر سيد محمد رضا جلالى نائينى در مقدمه تفسير مواهب عليه وى را اين گونه ستوده است:
(… زوارى از علماى بزرگ زمان صفويه و از مفسرين و فقهاى معروف و مشهور زمان شاه طهماسب مى باشد.)
استاد سيدمحمد محيط طباطبايى ضمن اينكه از وى به عنوان صاحب تفسير و ترجمه هاى متعدد از قرآن و اخبار و كتابهاى شيعه به فارسى درى ياد مى كند در كتاب تطور حكومت در ايران بعد از اسلام در خصوص خدمات على بن حسن زوارى به شيعه مى گويد:
(وقتى محقق كركى از لبنان به ايران انتقال يافت و به كار ترويج مذهب شيعه پرداخت, على بن حسن زوارى كوشيد گفته ها و نوشته هاى او را در همان زمان از زبان عربى به زبان فارسى نقل و ترجمه كند.)
ملا ابى الحسن زوارى در محلّه بنجيره زواره كه از محلاّت قديمى اين شهر است, اقامت داشته و تحصيلات مقدماتى را در زادگاه خود به پايان برده است. سپس جهت تكميل تحصيلات رهسپار اصفهان و كاشان گرديده و در حوزه علميه اين شهرها در نزد اساتيد وقت تلمذ نموده است. چند سالى هم به شهر هرات رفته و تا قبل از سفر شاه اسماعيل صفوى به اين شهر در آنجا اقامت داشته است و در عصر پسرش شاه طهماسب, به ايران مراجعت كرده و به تأليفاتى دست زده است. گفته مى شود كه اين محدث نامدار در محل زندگى خويش و احتمالاً در كاشان, به وعظ و خطابه مشغول بوده است. وى به لحاظ استعداد شگرف و پيشرفت قابل توجه در معارف اسلامى و كسب مدارج عرفانى مورد سعايت نااهلان قرار گرفته و او را به صوفى گرى و گرايش به تصوف متهم كرده اند. البته وى اهل عرفان بوده ولى عرفان به معناى توجه به خدا و انقطاع از غير او و زهد و وارستگى; ولى اهل صوفى گرى و مريدبازى و مسائلى از اين قبيل نبوده است. و مسلماً كسى كه در فقه و حديث و مسائل شرعى مرجع خاص و عام است, از تصوف چندان دل خوشى ندارد.
از كتاب لوامع الانوار زوارى برمى آيد كه نامبرده از سيد عبدالوهاب بن على الحسينى استرآبادى روايت دارد. استرآبادى از علماى بنام شيعه است كه در علوم معقول و منقول مهارتى تام و تمام داشته و به ترويج شريعت اسلام اهتمام مى ورزيده است. وى مدتى در كسوت قضاوت به امور مردم رسيدگى مى كرده است و در طول زندگى خود به تأليفاتى دست زده كه از جمله آنها آثار ذيل را مى توان بر شمرد:
شرح فصول خواجه نصير طوسى, تنزيه الانبياء, حاشيه بر شرح هداية الاثيريه و شرح قصيده بُرده به فارسى. اين عالم شيعى در قرن نهم قمرى مى زيسته است.
از ديگر اساتيد وى على بن عبدالعالى مشهور به محقق كركى يا محقق ثانى است. به قول محدث قمى (جلالت اين شيخ معظم و مقامات او در علم و فضل و كثرت تحقيق و تدقيق و وجود متانت و اتقان در تأليف بالاتر از آن است كه در اين مختصر ذكر شود.) اين محقق, مسافرتهايى به شام و مصر و عراق نموده و در اين نواحى و در نزد اساتيد مشهور عصر به تحصيل علوم اسلامى مبادرت ورزيده است. پس از آن و بعد از كسب مدارج علمى و رسيدن به قله كمال به ايران عزيمت كرده و در شهرهاى اصفهان و قزوين به ترويج مذهب شيعه پرداخته و به تربيت دانشورانى چون على بن حسن زوارى همت گمارده است.
محقق كركى از علماى معاصر شاه طهماسب صفوى است كه در ايران سِمَت شيخ الاسلامى و قاضى القضات را عهده دار بود و از جمله آثارش (جامع المقاصد فى شرح القواعد) است. از صاحب جواهر الكلام نقل شده كه هر كه نزد او جامع المقاصد و وسائل و جواهر باشد, به كتاب ديگرى محتاج نخواهد بود. حاشيه شرائع الاسلام, شرح الفيه شهيد اول و حاشيه تحرير علامه از آثار ديگر اين محقق است. مشهور است كه وى صاحب كراماتى بوده و از سوى مخالفين مسموم و به سال 940 قمرى در نجف اشرف به شهادت رسيده است.
سيدغياث الدين جمشيد گازر زواره اى صاحب تفسير گازر نيز از اساتيد على بن حسن زوارى است. فتح الله بن شكرالله مشهور به ملا فتح الله كاشانى فقيه, متكلم, محقق و مفسر امامى از شاگردان مشهور على بن حسن زوارى است و به وسيله استادش از محقق كركى روايت دارد. ملا فتح الله كاشانى در همه علوم عصر خود متبحر و بخصوص در تفسير آگاهيهاى گسترده اى داشته است. مرحوم ميرزا عبدالله افندى در كتاب رياض العلماء جلد چهارم درباره اين مفسر چنين مى گويد:
(فاصل نيك انديش هوشيار, عالم كامل جليل متلكم و مفسّر بزرگوار نام آور, مولى فتح الله كاشانى, از عالمان دولت شاه طهماسب صفوى و از شاگردان على بن حسن زوارى است. وى تأليفات نيكويى دارد به ويژه در تفسير. كه در آن توانمند و زبردست است و آثارى ارزشمند و سودمند نگاشته است.)
پس از زوارى, شاگردش مولا فتح الله كاشانى تفسير (مواهب عليّه) كاشفى را شرح كرده است و در آن احاديث و اخبار اهل بيت را گنجانيده و آن را (منهج الصادقين) ناميده است. در واقع اين تفسير, شرح مواهب عليه است كه اخبار و احاديث اهل بيت در آن درج شده است. وى اين تفسير را تلخيص كرده و آن را (خلاصة المنهج) ناميده است. در اين تفسير گزيده گويى و دقت در نظم مطالب مشاهده مى شود. از آثار ديگر اين محدث شيعه تنبيه الغافلين, تذكرة العارفين و زبدة التفاسير را مى توان نام برد. مولا فتح الله كاشانى در سال 988 قمرى رخ در نقاب خاك كشيد.
مشهورترين اثر ابوالحسن زواره اى تفسيرى است تحت عنوان (ترجمة الخواص يا تفسير زوارى). وى اين اثر سودمند را به دستور شاه طهماسب صفوى و در مقابل تفسير مواهب عليه ملاحسين كاشفى نوشته و در نگارش آن از تفسير مذكور بهره گرفته است. بدين جهت قرابتهايى بين اين دو اثر به چشم مى خورد. زوارى اين تفسير را با استناد به احاديث و روايات اهل بيت عصمت و طهارت تدوين كرده است تا جاى كتاب تفسير مواهب عليّه را بگيرد. خود در مورد تأليف آن مى گويد:
(تاكنون در تفاسير, توجهى به آيات با بركات كه در شأن اميرالمؤمنين و مناقب اهل بيت سيد المرسلين است, نشده بنابراين من با توجه به تفسير مواهب عليه دست به تأليف اين تفسير زدم.)
كاشفى اين تفسير را در سال 897 قمرى شروع و به سال 899 قمرى به پايان برده است. متن آن به فارسى است و چون به دستور نظام الدين اميرعلى شيرنوايى نوشته آن را مواهب عليّه ناميده است. اين اثر چندين بار در هند و پاكستان چاپ شده و در ايران به سال 1317 شمسى با حواشى و تصحيح و تنقيح دكتر سيد محمدرضا جلالى نائينى منتشر شده است.
زوارى در تفسير خود گرچه از شيوه كاشفى الهام گرفته ولى به تفسير آياتى كه در شأن و منزلت مقام اهل بيت است با تفصيل بيشترى پرداخته است و نيز ساير آيات را بر حسب احاديث و روايات موثق كه از ائمه هدى رسيده تفسير كرده است. و در لابلاى مباحث نقلى آن, مطالب عقلى به چشم مى خورد. نكات عرفانى نيز در متن اين تفسير ملاحظه مى شود. وى از سعيد بن جبير (اولين تدوين كننده تفسير قرآن), ابن عباس و فضل بن حسن امين الاسلام مشهور به طبرسى مطالبى را نقل كرده است و از ميان تفاسير شيعه بيشتر از همه از تفسير على بن ابراهيم قمى و نيز غرائب التفسير, لباب التفسير و تفسير كبير ابوالفتوح رازى و همچنين از كتاب كشف الغمه مرحوم اربلى كه خود آن را ترجمه كرده بهره گرفته است. همچنين مطالبى از آثار عرفانى چون كنزالعرفان, كشف الاسرار, مصابيح القلوب, بحرالحقايق, معالم التنزيل, زادالمسير و بحرالدر آورد است.
آغاز تفسير: (بسم الله الرحمن الرحيم حمد بى حد و شكر بلاعد منعمى را سزد كه شقايق حقايق قرآنى را در حدائق صدور انسانى بشكفانيد. فوايح و انوار اشجار و روايح زهار و دقايق فرقانى به مشام جان و جنان ايشان رسانيد)
نمونه هايى از نثر اين تفسير: در تفسير آيه و هوالذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها…) (انعام, آيه 98) مى گويد:
(… و اوست آن خداوندى كه به قدرت كامله بيافريد براى شما ستاره ها را تا به آن راه يابيد در تاريكيهاى شب در بيابان و در دريا, علامت قبله نيز از آن توان دانست و نجوم. جز اين, منافع ديگر است چون زينت آسمان و رمى شياطين و غير آن. آورده اند كه خداى ذكر اين منفعت كرد چه در اينجا دليل, قدرت ظاهر است زيرا كه نجوم را بر فلك دليل معرفت زمينى ساخت, با وجود بُعد مسافت ميان آسمان و زمين بدرستى كه روشن ساختيم نشانه هاى قدرت خود را براى گروهى كه بدانند نفع گرفتن خود را از آن و بر آن استدلال كنند بر وجود قادر حكيم. نكته: (انا كالشمس و عليّ كالقمر و مثل اهل بيتى كالنجوم) در اينجا ظهورى تمام دارد و على بن ابراهيم در تفسير گفته كه مراد به نجوم آل محمدند كه خداى ايشان را راهنماى بندگان گمراه ساخت تا متمسك به ايشان شده از تاريكيهاى شقاوت ابدى رسته و به سعادت دارين مستعد گردند …)
در تفسير آيات: (و آية لهم الارض الميتة احييناها و اخرجنا منها حبّاً فمنه يأكلون. و جعلنا فيها جنّات من نخيل و اعناب و فجّرنا فيها من العيون. (يس, 33و 34) به نقل از كتاب بحر الحقايق آورده است كه :
(… معنى آيه به زبان اهل اشارت است كه زمين دل را زنده كرديم به باران عنايت و بيرون آورديم از آن حب طاعت تا ارواح از آن غذايى يابند و ساختيم بوستانها از نخيل اذكار و اعناب اشواق و عيون حكمت در وى روان كرديم تا از اثمار مكاشفات و مشاهدات تمتّع گيرند و از نتايج اعمال كه كرده اند از صدقات و خيرات. آيا سپاسدارى نمى كنند يعنى سپاس مى بايد داشت بر اين نعم ظاهره و باطنه تا موجب مزيد آن شود …)
و در مورد آيه: و وصينا الانسان بوالديه حملته امه كرها… (سوره احقاف, آيه 15) مى گويد:
(… بعد از نزول اين آيه حضرت رسول را اخبار فرموده, بشارت داده به وجود امام حسين كه اين حال آن حضرت است كه بعد از اين به وقوع خواهد آمد كه والده طاهره اش از مشقت حمل كه فارغ شد خبر شهادت و مصيبت آن حضرت به وى رسانيدند … و چون به حد چهل سالگى رسيد, گفت:
اى پرودگار من الهام ده مرا و توفيق بخش تا شكر گويم نعمتى را كه به كرم عميم انعام كرده اى بر من كه نعمت امامت است و پدر نُه امام معصوم است و نعمتى كه بر پدر و مادر من داده اى كه پدر من بعد از پيغمبر بهترين اهل زمان است كه صفات حميده كه در جميع انبياء متفرق بود در او مجتمع است و مادر من سيده نساء عالميان است و ديگر الهام ده كه عمل كنم عملى ستوده كه تو پسندى آن را و از آن خشنود باشى. حق تعالى دعاى وى را مستجاب كرده نهايت طاعت و عبادت از او به وقوع آمد و دعايى كه معصوم ـ ع ـ كند معلوم است كه از دنيا حميد و شهيد رفت و در آخرت مجيد و سعيد خواهد بود و چه مقدار از مؤمنان به شرف زيارت وى مشرف گشته به سعادت ابدى مستعد مى گردند. و ديگر دعا فرمود براى اولاد امجاد خود بر اين وجه كه به صلاح آر براى من يعنى صلاح جارى گردان در فرزندان من. اين دعا نيز به شرف اجابت رسيد كه نُه امام معصوم از نسل پاكيزه وى بودند از امام زين العابدين ـ ع ـ تا امام محمد مهدى صاحب الزمان ـ عليهم السلام ـ كه اوصاف ستوده و حالات پسنديده ايشان از شرح و بسط بيرون است …)
گفتنى است كه جلد اول اين تفسير از آغاز سوره فاتحةالكتاب تا سوره كهف و جلد دوم از سوره كهف تا پايان قرآن كريم است. اين تفسير, كوتاه و مختصر است و از اطناب به دور است بجز سوره حمد. زوارى در تفسير اين سوره, مباحثى در خصوص مبدأ و معاد آورده و آن را با مطالبى مفصل و نيكو و ذكر مطالب عرقانى در 3350 سطر شرح كرده است كه نيمى از آن در تفسير جمله مباركه (بسم الله الرحمن الرحيم) است. على بن حسن زوارى در پايان تفسير, ماده تاريخ آن را به صورت ذيل تصريح نموده است:
از فضل الله چون به اتمام رسيد
تاريخ وى از فضل الله است عيان
كه با اين حساب, تدوين تفسير مذكور در سال 947 قمرى پايان يافته است.
نسخه هاى مخطوط متعددى از اين اثر ارزشمند در كتابخانه هاى هندوستان, لبنان, عراق, تركيه و ايران نگهدارى مى شود كه در اينجا به بعضى از آنها اشاره مى كنيم:
نسخه اى از جلد اول آن كه در سال1020 قمرى به خط محمد امين بن اسماعيل مازندرانى تحرير گشته در كتابخانه بشيرآغا در استانبول موجود است. نسخه اى ديگر شامل هر دو جلد كه در مورخه 1017 قمرى تحرير شده در كتابخانه آستان قدس رضوى نگهدارى مى شود.
در كتابخانه ملى ايران نسخه هاى زير وجود دارد:
نسخه خطى كه احتمالاً به سال 1055 قمرى تحرير شده و سرفصلهاى آن با مركب قرمز, روى عبارات عربى با مركب قرمز و جلد تيماج قرمز و مقوايى به ابعاد 235 در 375, كاغذ بخارايى به ابعاد 150 در 265, 531 برگ, 30 سطر كامل, نگهدارى مى شود. شماره ثبت آن 2255/ف است.
نسخه ديگر مشتمل بر سوره فاتحه تا آخر سوره كهف كه در قرن دوازدهم به خط نستعليق تحرير شده است. صفحات اول و دوم ميان سطور طلا اندوزى ـ سرفصلها و آيات با مركب قرمز, جدول دور سطور زرد و سياه و قرمز و آبى, جلد تيماج قرمز, مقوايى به ابعاد 185 در 295, كاغذ فرنگى به ابعاد 105 در 195, 411 برگ, 25 سطر كامل به شماره 1510/ف در كتابخانه ملى ثبت است.
نسخه ديگرى كه از تفسير سوره فاتحه تا آخر سوره اسرى را در برمى گيرد به شماره 119/ف در كتابخانه ملى ضبط است. آخر نسخه مذكور نوشته شده: تمت الكتاب بعون الله الوهاب. تحرير آن به خط نسخ و نستعليق در قرن دوازدهم انجام پذيرفته است. سرفصلها با مركب قرمز بالاى عبارات عربى با مركب قرمز خط كشيده شده است, جلد تيماج سياه, مقوايى به ابعاد 200 در 295, كاغذ فرنگى فستغى به ابعاد 130 در 220, چهارصد برگ, 24 سطرى كامل.
نسخه اى از آن از اول قرآن تا آخر سوره كهف بدون ذكر نام كاتب با صفحات مجدول به طلا و لاجورد به شماره 14338 ثبت كتابخانه مجلس است. همچنين نسخه اى كه در سال 1103 به خط نستعليق و با شنجرف نگارش يافته به شماره 14817 ثبت كتابخانه مذكور است. از جلد دوم اين تفسير از سوره مريم تا آخر قرآن كه به سال 1074 قمرى به خط نستعليق (آيات به خط نسخ) سرلوحى خوب برگها مجدول و شنجرف به شماره 14818 ثبت كتابخانه مجلس است. نسخى از آن با شماره هاى 5756 و 7821 در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران موجود است. جلد اول اين تفسير با شماره رديف 219, شماره دفتر 3107 و مشخصات زير در كتابخانه ملى تبريزى نگاهدارى مى شود. در پايان آن نوشته شده:
(قد فرغ من تحرير هذا النصف الاول مهرعلى حاجى الحرمين عين على اردبيلى فى يوم السبت, اثنين الشهر صفر 1012 هـ. ق). خط نستعليق, جلد چرمى سياه, اندازه جلد 26 در 18, 563 ورق, 19 سطرى.
تفسير مذكور براى اولين بار و در سال 1355 قمرى به سعى و اهتمام مرحوم حاج شيخ محمدحسين مولوى در حاشيه قرآن كريم چاپ گرديد, آن مرحوم در خصوص طبع اين قرآن همراه با تفسير فارسى مى گويد:
(چون اين حقير كثير القصير اقلّ الحاج و المشايخ محمدحسين مولوى خوانسارى در سنه 1355 هـ. ق قرآن مخشى به تفسير مولانا على بن الحسن الزوارى به طبع رسانيد مرغوب و مطلوب و مطبوع بين الخواص و العوام واقع گرديد مجدداً در مقام طبع نسخه ثانى شد و خود قرآن را از روى نسخه اول صفحه به صفحه نويسانيده ولى حاشيه آن را به خط نستعليق و شكسته قرار دادم تا بواسطه كوتاهى طول و عرض كلمات بيشتر گنجايش تفسير از نسخه سابق داشته باشد لذا مجدداً ازاول الى آخر تفسير سابق الذكر بدقت رو در رو مراجعه كردم و بعضى از تفاسير ديگر كه در حواشى طبع اول گنجايش نداشت و صرف نظر كرده بود در اين طبع ثانى بر آن افزودم و همچنين پاره از صفحات كه باز گنجايش داشت از تفسير مولانا فتح الله كاشانى ـ ره ـ گاهى از منهج الصادقين و گاهى از خلاصة المنهج به مناسبت اقتضاء مقام علاوه كردم و صريحاً منتسب به اسم مؤلف نمودم كه ممتاز با تفسير مولانا زواره اى اعلى الله مقامه ومأواه بوده باشد …)
متذكر مى گردد كه طبع مجدد قرآن با حاشيه اين تفسير در سال 1368قمرى از طرف (شركت سهامى طبع كتاب) انجام گرديد و نگارنده, چاپ ديگرى از آن را نديده است.
يا ترجمه تفسير منسوب به حضرت امام حسن عسكرى (ع)
ييكى از آثارى كه جزو تأليفات على بن حسن زوارى قلمداد گرديده كتاب آثار الاخيار است. اين اثر ترجمه اى است از تفسير منسوب به حضرت امام حسن عسكرى (ع).
گرچه بعضى محققين شيعه, انتساب اين تفسير را به آن امام نادرست مى دانند ولى شيخ صدوق در كتابهاى من لايحضره الفقيه و توحيد و عيون اخبارالرضا; ابن شهر آشوب در مناقب; شهيد ثانى در منية المريد; و حر عاملى در وسائل الشيعه نسبت اين كتاب را به امام يازدهم تأييد كرده اند.
آقاى رضا استادى, از نويسندگان معاصر, عقيده دارد كه دليلى بر مجعول بودن يا صدور آن از سوى امام نداريم. اين تفسير به زبان عربى تا به حال 4 بار در ايران چاپ شده است:
چاپ اول: سنگى, تهران, 1268ق.
چاپ دوم و سوم: 1315ق, تبريز.
چاپ چهارم كه جديدترين آن است در سال 1409 قمرى توسط مؤسسه امام مهدى (عج) در قم به زيور طبع آراسته گرديد.
اصل اين تفسير به روايت ابى يعقوب يوسف محمد بن زياد و ابى الحسن على بن محمد سيار است كه امام حسن عسكرى (ع) آن را املاء فرموده و آن دو نوشته اند.
زوارى بنا به دستو شاه طهماسب صفوى اين تفسير را از زبان عربى به فارسى روان امّا محكم برگردانيده است. مدرس تبريزى در ريحانة الادب و نيز صاحب روضات الجنات در ذيل شرح حال على بن حسن زوارى ترجمه مذكور را جزو آثار قلمى وى ذكر كرده اند. علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى در جلد چهارم كتاب الذريعه صفحه 90 مى گويد:
(ترجمه تفسير العسكرى ايضاً للمولى المفسر على بن الحسن الزوارى تلميذ المحقق الكركى. قال صاحب الرياض رأيته فى لنگر من اعمال جام عند افراسياب خان و قد ترجمه لشاه طهماسب الصفوى).
نسخه اى خطى از اين كتاب در كتابخانه مدرسه عالى شهيد مطهرى موجود است.
اثر ارزنده ديگر اين عارف نيك انديش, ترجمه فارسى است از كتاب كشف الغمّة فى معرفة الائمّة كه آن را ترجمة المناقب ناميده است. مؤلّف اين كتاب, على بن عيسى ملقب به بهاء الدين اربلى است كه اثر مذكور را در سال 687 قمرى تأليف كرده است. وى منشى و اديبى بوده صاحب شعر و توسل نيكو كه در زمان عطاملك جوينى به بغداد مى آيد و اصولاً وى منسوب به خاندان جوينى است. در روضات الجنات از او به عنوان يكى از اعاظم محدثين شيعه و بزرگان علماى قرن هفتم نامبرده شده است.
على بن حسن زوارى اثر مذكور را به سال 938 قمرى به نام امير قوام الدين محمد, ترجمه كرده است. كتاب حاضر تاكنون دو مرتبه و در سه جلد با مقدمه استاد سيدابوالحسن شعرانى و تصحيح سيد ابراهيم ميانجى از سوى نشر ادب الحوزة و كتابفروشى اسلاميه به زيور طبع آراسته شده است. مترجم در خصوص برگردانيدن اين اثر از عربى به فارسى مى گويد:
(اما ترتيب آن بلغات فصيحه عربيه فرمود. و مطالعه آن بر فارسى زبانان مشكل نموده بنابراين بنده داعى على بن حسن الزوارى ـ غفرالله ذنوبه و ستر عيوبه ـ اگر چه استيهال اين امر جليل القدر نداشت. ليكن به قدر وسع و طاقت متصدى ترجمه اين كتاب شد بر وجه اختصار بحذف بعضى از تكرار, تا بر مايده فايده آن هر طالب محظوظ تواند شد و شروع اين امر نمود به عون ملك معبود, و اين كتاب را بر نهج اصل ترتيب داد و ترجمة المناقب نام نهاد و…
(و صلات صلوات ناميات و تحف تحيات زكيات, بر اشرف موجودات و خلاصه كائنات, بدر منير نبوت, صدر سرير رسالت, شاه بارگاه اصطفا محمد مصطفى (ص) و بر آل و عترت او كه هريك مظهر انوار و كاشف غمّه اسرارند خصوصاً على اميرالمؤمنين و امام المتقين…) (ج1, ص1).
از ديگر آثار مولا على بن حسن زوارى كتابى است تحت عنوان لوامع الانوار الى معرفة الائمة الاطهار كه ملخّصى است از كتاب احسن الكبار فى مناقب ائمة الاطهار تأليف سيدمحمد بن ابى زيدبن عربشاه ورامينى كه على بن حسن زوارى بنا به دستور شاه طهماسب صفوى در سال 968 قمرى تلخيص نموده است و از روايات نادرست و نقلهاى سست, پاك ساخته و آن را منقح كرده است.
اين كتاب مقدمه اى در اصول اعتقادات پنجگانه و چهارده باب در حالات چهارده معصوم و خاتمه اى در شرح حال ابى طالب و محمدبن ابى بكر و عايشه دارد. در بعضى كتابها نام اين اثر تحت عنوان لوامع الانوار فى تلخيص احسن الكبار ضبط شده است. كتاب مذكور با جمله:
(حمد نامحدود حضرت واجب الوجود را رواست كه در ذات عالم هوالعليم القدير …
آغاز شده و با جمله:
بعد از آن حكيم بن خزامه بر او نماز كرد و در اقصاى بقيع در دوله دفن كردند او را …)
پايان مى يابد.
در اين كتاب مصنف از استاد خود سيد غياث الدين جمشيد نامى آورده و از ستمهايى كه قبل از ظهور شاه اسماعيل صفوى به خاطر شيعه بودن و دفاع از مذهب جعفرى بر وى روا گشته, سخن رانده است. در صفحه 407 روضات الجنات به نقل از رياض العلماء درباره اين كتاب آمده است:
(و هو كتاب متداول كبير عندنا منه نسخة و قد لخصه من كتاب احسن الكبار فى مناقب ائمة الاطهار لبعض علمائنا بامر السلطان شاه طهماسب الصفوى المشهور و وزاد عليه بعض المطالب و الفوائد و جعل مرتبا على مقدمة فى اصول الدين و اربعة عشر باباً فى احوال السادة الطاهرين)
نسخه خطى از اين كتاب به شماره 374 و با مشخصات زير در كتابخانه حضرت آيت الله العظمى نجفى مرعشى نگهدارى مى شود: خطّ نسخ, عبارتهاى عربى معرب, عناوين و نشانها شنگرف, صفحه مجدول به لاجورد و مشكى و زرد و شنگرف, جلد تيماج مشكى, 158 برگ, 27 سطرى, به ابعاد 22 در 35. دو نسخه ديگر به شماره هاى 4005 و 4600 نيز از اين كتاب در كتابخانه مذكور نگهدارى مى شود.
اين كتاب ترجمه و شرح مختصرى است از نهج البلاغه على ـ ع ـ كه مترجم و شارح در آخر ماه شوال 947 قمرى آن را به انجام رسانده است. كتاب حاضر با جمله:
(الحمدلله على نعمائه و شكر على آلائه … مخفى نيست كه بعد از كلام حضرت رب العالمين و سيد المرسلين …)
آغاز شده است و با جمله زير پايان مى يابد:
(از روى لطف و شفقت فرمايند اللهم اغفرلنا و لهم يا غافراً المذنبين و يا رب العالمين)
نسخه اى از آن به خط نسخ با تحرير على بن ناصر حسينى گيلانى ملاطى, جلد تيماج قهوه اى, متن عربى نهج البلاغه با اعراب گذارى, 474 برگ, 21 سطرى, به ابعاد 25 در 18 به شماره 1188 در كتابخانه حضرت آيت الله العظمى نجفى مرعشى نگهدارى مى شود.
همچنين نسخه اى از آن با مشخصات زير در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران موجود است: شماره ثبت 9556, خط نستعليق ريز تحرير شده در شعبان 949 هـ. ق, عنوان شنگرف, جدول زر و لاجورد, 344برگ به ابعاد 17 در 23, 20 سطرى, كاغذ سپاهانى, جلد تيماج قهوه اى ضربى مقوايى ربعى.
همچنين نسخه اى از آن كه تحت عنوان روضة الانوار توسط مدرس تبريزى در ريحانة الادب مضبوط است در كتابخانه مروى تهران و نيز كتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.
اين اثر, ترجمه تحت اللفظى است از كتاب الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف, تأليف سيد بن طاووس ـ ره ـ كه مترجم, آن را به نام شاه طهماسب صفوى به فارسى برگردانيده و در ششم رجب سال 961 قمرى آن را به پايان رسانيده است. اين كتاب با جمله زير آغاز مى شود:
(طرايف ظرايف تقديس و تمجيد و ظرايف طرايف… ستايش و تحميد خداوند محمود لطيفى را سزاوار است)
انجام آن اين عبارت است:
(… و از شفاعت سيد انام و آل كرام عليهم الصلاة و السلام بى بهره نگذارد)
نسخه اى از آن كه به خط نستعليق توسط على بن دروميش رازى در 15 ربيع الثانى 1067 قمرى تحرير شده است, با عناوين شنگرف, جلد تيماج مشكى, 286 برگ, 19 سطرى و به ابعاد 30 در 16, به شماره 1086, در كتابخانه حضرت آيت الله العظمى نجفى مرعشى ـ ره ـ نگهدارى مى شود.
اين نوشتار, ترجمه اى است تحت اللفظى به اضافه برخى ادعيه و اذكار از كتاب عدة الداعى و نجاح الساعى تأليف ابن فهد حلى. ترتيب اصل كتاب در اين ترجمه محفوظ است و شامل يك مقدمه, شش باب و يك خاتمه است.
آغاز: (ستايش و سپاس بى قياس حضرت قاضى الحاجاتى را رواست كه اجابت كننده دعوات داعيان است.)
انجام: (اميد كه از مثوبات سيد ابرار و آل اخيار صلوات الله عليهم محظوظ و بهره مند گردند به حرمت الابرار و الاخيار)
نسخه اى از اين كتاب به خط نسخ, علامتها و عناوين شنگرف, جلد تيماج زرد, 196 برگ, 14 سطرى, به شماره 220 در كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى نگهدارى مى شود. همچنين نسخه اى به خط نستعليق تحرير شده در 974 قمرى با جلد دو رو و تيماج, 243 برگ, 17 سطرى, ابعاد 23 در 16, به شماره 1231 در كتابخانه مذكور مضبوط است.
اين كتاب را ابوالحسن على بن حسن زوارى در خصوص زندگى پيامبر گرامى و ائمه هدى ـ عليهم السلام ـ تدوين نموده و آن را در 40 باب تنظيم كرده است. در اين كتاب, نويسنده همچون آثار ديگر به آيات قرآن و احاديث و اخبار رسيده از اهل بيت عنايت دارد و به آنها استناد مى كند.
نسخه اى از اين كتاب به خط نستعليق با عناوين شنگرف, صفحه مجدول به شنگرف, جلد تيماج قرمز در 328 برگ (آغاز و پايان افتاده) 18 سطرى, به ابعاد 23 در 13/5, به شماره 2731 در كتابخانه حضرت آيت الله مرعشى نجفى به ثبت رسيده است.
9 ـ مكارم الكرائم كه ترجمه اى است از مكارم الاخلاق.
10 ـ وسيلة النجاة در ترجمه اعتقادات شيخ صدوق.
11 ـ ترجمه كتاب الاحتجاج مرحوم شيخ طبرسى به نام كشف الاحتجاج.
12 ـ تحفة الدعوات در اعمال سال كه به فارسى روان نوشته شده است.
13 ـ رساله مرآت الصفا به فارسى كه صاحب روضات الجنات نسخه اى از آن را در شهر هرات ديده است. اين اثر خاتمه اى طولانى در زيارات اهل بيت عصمت و طهارت دارد.
14 ـ كتاب عمدة الطالب فى ترجمة المناقب.
15 ـ چهل حديث شريف.
16 ـ خلاصة الروضه.
17 ـ ترجمه فارسى مناقب ابن شهر آشوب سروى.
1 ـ فوائد الرضويه: حاج شيخ عباس قمى (تهران, كتابخانه مركزى).
2 ـ مقدمه تفسير مواهب عليّه. به كوشش محمدرضا جلالى نائينى. (تهران, اقبال, 1317). ج1.
3 ـ مفسران شيعه. دكتر محمد شفيعى. (دانشگاه شيراز, 1349).
4 ـ هزار سال تفسير فارسى. دكتر سيدحسن سادات ناصرى. (تهران, نشر البرز, 1349).
5 ـ ارزش تفسيرهاى فارسى سده دهم و يازدهم از لحاظ دينى. دكتر سيد محمدباقر حجتى.
6 ـ الذريعة الى تصانيف الشيعه. ج4.
7 ـ ريحانة الادب. مدرس تبريزى. (چاپ دوّم, كتابفروشى خيام).
8 ـ فهرست كتابهاى خطى كتابخانه آيت الله العظمى نجفى مرعشى. نگارش سيداحمد حسينى. ج1 ـ 12.
9 ـ فهرست نسخ خطى كتابخانه ملى. كتب فارسى. سيد عبدالله انوار. ج5.
10 ـ فهرست كتابخانه ملى تبريز. نگارش ميرودود سيد نولسى. (تبريز, 1348 ش). ج1.
11 ـ معجم المؤلفى الشيعة. قاينى نجفى. (تهران, وزارت ارشاد).
12 ـ دائرة المعارف تشيع. ذيل آثار الاخيار. ج1.
13 ـ فهرست نسخه هاى خطى فارسى. احمد منزوى. ج1.
14 ـ فهرست كتابخانه مدرسه عالى شهيد مطهرى. ابن يوسف. ج1.
15 ـ چاپ تازه تفسير منسوب به امام حسن عسكرى. رضا مختارى. مندرج در مجله نشر دانش. (سال نهم, شماره دوم, بهمن و اسفند 1367).
16 ـ فهرست كتب خطى كتابخانه آستان قدس رضوى. ج1.
17 ـ سبك شناسى مرحوم ملك الشعراى بهار. (تهران, اميركبير). ج3.
18 ـ مقدمه ديوان مجمر استاد سيدمحمد محيط طباطبائى. (تهران, خيام, 1345).
19 ـ يادداشتهاى دست نويس آقايان مرتضى شفيعى اردستانى و محمد حسن رجائى زفره اى.